کد مطلب:286644 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:301

خواب و مکاشفه
از اموری كه امروز شایع شده است: سرگرم كردن افراد به یك سلسله خوابها و مكاشفات است. باید توجه داشت كه خواب از نظر علمی برای خود بیننده خواب حجّت نیست تا چه رسد به دیگران، و از خواب بدتر مكاشفاتی است كه بعضی ها مدعی آن هستند.

امروز در اثر پخش بعضی از مكاشفات كه صحت و سقم آنها معلوم نیست، بعضی از جوانان حوزوی به جای سعی و تلاش در تحصیل به دنبال بعضی از ریاضتهای واهی رفته اند به خیال اینكه می شود از این طریق راه صد ساله را یك شبه طی نمود؛ اینجا است كه باید عرض كنم: مرز حق و باطل را باید مشخص كرد تا فریبكاران و دغل بازان صحنه را اشغال نكنند.

راه صحیح، همان راه تقلید از مجتهدان جامع شرایط است. هر كس و هر شخص حقیقی و حقوقی كه بخواهد توده مردم را از این مسیر منحرف كند باطل است، و هر جریانی كه افراد را دعوت به ترك ظواهر شرع نماید، جریانی شیطانی و ابلیسی است، گرچه صد كشف و كرامت را در خود جای دهد. این حلال و حرام های شرعی، میراث انبیا و اجتهاد علمای ابرار است، این ظواهر شرعی تنها راه برای نیل به سعادت و كمال است، اگر در خواب یا بیداری دیدید كه نیروهای مرئی و یا نامرئی، ما را دعوت به خلاف شرع می كنند، آن نیرو شیطانی و آن دعوت، دعوت به گمراهی و ضلال است.

مرحوم ملّا هاشم خراسانی داستانی را در كتاب منتخب التواریخ آورده است كه چكیده آن این است: ملّا صادق یزدی گفته است: زمانی كه در یزد مشغول تحصیل بودم، مزاجم به هم خورد، طوری كه از اجتماع منزوی شدم؛ سرانجام به قریه ای رفته و در گورستان آن قریه ساكن گشتم. روزی ندائی آمد كه ملك الموتم و مأمور به قبض روحت هستم.

از استماع این صدا به حال احتضار خوابیدم و گفتم: چرا قبض روح نمی كنی؟

گفت: مرگت به تأخیر افتاد و باید به مقامات عالیه برسی، چند روزی با هم صحبت داشتیم تا اینكه شبی از شبها دستور داد كه نیمه شب بر بالای بام روم و اذان بگویم. این كار را كردم، او نام افرادی را برد و گفت كه اینها اكنون می آیند و به تو اعتراض می كنند، به آنها اعتنا نكن. همان اشخاص آمدند و اعتراض نمودند كه این اذان بر خلاف شرع است.

آن ندیم نامرئی به من گفت: به یكی از آنان (كه در اعتراض اصرار می ورزید) بگو: در خلوت مرتكب فلان خلاف شرع می شوی، حالا من را از عبادت وا می داری؟

وقتی به او گفتم خجل شد و دیگر حرفی نزد.

چند روز به این منوال گذشت، آن نیروی غیر مرئی مرتّب اخبار غیبی می داد و به دنبال آن مرا امر و نهی می كرد، تا اینكه روزی گفت: امام زمان در مكّه ظهور كرده است و تو باید به حضور ایشان بروی، اگر مایل باشی تو را بر ابر سوار كنم و به مكّه ببرم.

گفتم: هرچه را بهتر می دانی انجام ده.

گفت: برو بالای بام و صلوات بفرست و به هوا راه برو.

رفتم بالای بام؛ وقتی نزدیك پرتگاه آمدم، ترسیدم كه خود را به هوا بسپارم، ایستادم هرچه اصرار كرد برو نپذیرفتم، وقتی از من مأیوس شد گفت: در اثر مخالفت با من، خود را از وصول به مقامات انداختی، می روم نزد میرزا علی محمّد شیرازی كه او قابلیّت دارد. دیگر او را ندیدم و صدایش را نشنیدم. از اهل منزل خواستم قدری كباب برایم تهیه كنند، مقداری كباب را بو كردم و مقداری را خوردم، رفته رفته در اثر تقویت سالم شدم، آن وقت ملتفت شدم كه آن نیرو كه من را بر خلاف دستورات شرعی می خواند، نیروی شیطانی بود و از این راه در صدد اضلال و فریب من بود. بعد از چند روز، خبر میرزا علی [1] محمّد شیرازی منتشر شد، دانستم كه او باطل است در حالی كه هنوز اسم او را نشنیده بودم.

كوتاه سخن اینكه این جهان پر از اسرار پنهانی است، امّا هر جریان نامرئی، جریان رحمانی نیست، بلكه بسیاری از آنها شیطانی است. مدّعیان كشف و شهود در بسیاری از موارد گرفتار تخیّلات و مكاشفات شیطانی می گردند و آنها را به حساب ملاقات با ابرار می گذارند و خود و دیگران را به گمراهی می كشند. با توجّه به این آیات (وَإِنَّ الشَّیاطینَ لَیُوحُونَ إِلی أَوْلِیائِهِم) [2] (قالَ عِفْریتٌ مِنَ الْجِنِّ أَناَ آتیكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ) [3] و امثال آن حكایت، نباید به هر رازی دلخوش و به هر آوازی پایبند شویم. بلكه سعادت دنیا و آخرت در پیروی از این آیه قرآن است.

(یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصّادِقینَ). [4] .

یعنی با پیروی از معصومین (محمّد و آل محمّدعلیهم السلام) باید مسیر تقوا را طی كنیم.


[1] منتخب التواريخ، ص 843.

[2] انعام، آيه 121.

[3] نمل، آيه 39.

[4] توبه، آيه 119.